گفتگوی تفصیلی با حمید رسایی
بی ریشههای داخلی دنبال پایگاه خارجی میگردند
حمید رسایی اگرچه با آغاز به کار دولت نهم به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم آغاز به کار کرده است اما نام وی پیش از اداره فرهنگ و ارشاد قم با دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر گره خورده است. نگارش کتاب "کارنامه مجلس ششم" توسط رسایی که در آن به بررسی آماری و محتوایی عملکرد مجلس ششم پرداخته شده بود، موجب شده است وی احاطه کاملی به رخدادهای این مجلس داشته باشد. پایان داستان غم انگیز، تحصن چرا و چگونه، بازی ترور، آغاز یک پایان، شیک پوش کهنه گو، ناقوس انحطاط و مجلس ششم از نگاه اصلاح طلبان بخش دیگری از تألیفات وی درباره سالهای حاکمیت جریان دوم خرداد است. با این حال وی معتقد است مجلس ششم به مبانی انقلاب معتقد نبود.
رسایی دیدار عضو ارشد حزب مشارکت با سفیر آلمان را تلاش برای تقویت پایگاه خارجی به دلیل فقدان بنیه داخلی و ریشه دینی می داند. او حمایت بوش از اصلاح طلبان را با توجه به اینکه این حمایت ها واکنش منفی متقابل را در داخل درپی دارد ناشی از حماقت دشمنان قلمداد می کند و درباره لیست موازی جبهه متحد اصولگرایان نیز افرادی را که به دلیل بازماندن از لیست اصلی به انتشار لیست موازی دست زده اند، به یادآوری انتقادات 4 سال قبل به چنین رفتارهایی و روی آوردن به عقل جمعی دعوت می کند:
در برخی اخبار آمده بود محمدرضا خاتمی طی دیداری که اخیراً با سفیر آلمان داشته، وی را به تسریع در صدور قطعنامه علیه ایران ترغیب کرده و شکست هسته ای را به منزله شکست رئیس جمهور در سیاست خارجی عنوان کرده است. به نظر شما این دیدار مشابه دیدار جواد لاریجانی با نیک براون در سال 75 نیست؟ زیرا آن موقع هم جنجال های زیادی علیه جناح موسوم به راست در اثر این دیدار صورت گرفت.
اینکه این دیدار شبیه به آن دیدار است یا نه و اینکه آن دیدار خوب بوده یا این دیدار، نباید به عنوان یک اصل قرار موضوع بحث گیرد. به نظر من اصل دیدار با برخی شخصیت های خارجی شاید فی البداهه مشکلی نداشته باشد. البته به جز با برخی از کشورهای مسأله دار ولی آن چیزی که مشکل دارد، نوع و شیوه دیدار است زیرا باید دید که در این دیدارها منافع ملی، عزت دینی و ملی ما حفظ می شود یا اینکه در لایه های زیرین و بعدی این دیدارها رو به نابودی می رود. اگر در یک نشست و دیداری با یک سفیر خارجی این اتفاق افتاده باشد، مایه ننگ است هم برای آن فردی که دیدار کرده و هم برای کسانی که به نوعی به او نزدیک هستند. دیدار آقای رضا خاتمی با سفیر آلمان با توجه به مطالبی که در این جلسه مطرح شده است برخلاف عزت ملی است و ملت نیز این را نمی پذیرند و این گونه افراد را طرد می کنند.
با توجه به اینکه در آستانه انتخابات هستیم به نظر شما اینگونه دیدارها در راستای جلب حمایت بیگانگان نیست؟ اگر اینچنین است این افراد چه اهدافی را دنبال می کنند؟
آدم هایی که بنیه داخلی، ریشه دینی و ملی اشان دچار آفت باشد، در واقع به دنبال این هستند تا یک پایگاهی پیدا کنند و به آن تکیه دهند. متأسفانه حزب مشارکت و اکثر اعضاء آن در طول حیات سیاسی خود نشان داده اند که نسبت به پایه های دینی و ارزشهای انقلابی حساسیت های لازم را ندارند. بنابراین طبیعی است که یک حزبی با این سابقه و پیشنیه، ماندگاری خود را در چنین جلب حمایت و دیدارهایی دنبال کند. آن ها ماندگاری و ادامه حیات خود را در گروی این دیدارها می دانند البته این نوع نگاه، اشتباه بزرگی است و ناشی از این است که این افراد واحزاب هنوز هم مردم ایران وانقلاب اسلامی را نشناخته اند.
بوش بار دیگر صراحتاً از اصلاح طلبان حمایت کرده است. دلیل این نوع حمایت علنی چیست؟ فکر نمی کنید این حمایتها بیشتر به ضرر این طیف سیاسی باشد تا اینکه به آنها نفع برساند؟طبق روایات ما، خداوند دشمنان دین را در بسیاری از مواقع احمق قرار داده است. یعنی علیرغم آنکه آن ها تجربه کرده اند که مردم ما نسبت به اینگونه رفتارها واکنش منفی بروز می دهند اما باز هم اخبار و اطلاعات به گونه ای به آنها می رسد که فکر می کنند این حمایت می تواند برای اصلاح طلبان مفید باشد و به آن ها کمک کند.
در میان اصلاح طلبان هم بخشی از آنها از این حمایت، برائت می جویند، بخشی سکوت می کنند و بخشی از آنها هم متأسفانه لذت می برند و احساس قدرت می کنند و اینگونه تعبیر می کنند که این قدرت تعامل ما را با کشورهای دیگر نشان می هد. اما این تعامل، مصداق تعامل آن سربازی است که با دادن یک تانک از دشمن اسلحه می گیرد و خیلی احساس افتخار می کند از اینکه توانسته از دشمن غنیمت بگیرد.
رضا خاتمی همچنین در جمع اصلاح طلبان ملایر گفته است که تحصن نمایندگان مجلس ششم تندروی نبوده است، واقعاً شما فکر می کنید این مجلس میانه رو بوده و متعادل حرکت کرده است یا خیر؟
تندروی را باید معنا کنیم و اینکه اصلاً مصداق تندروی چیست؟ در نظام ما ملاک تندروی و کندروی یا تعادل، تطبیق دادن با قانون اساسی است. اینکه یک جمعی از نمایندگان که براساس یک سازوکاری وارد مجلس شده اند، شورای نگهبان و نهادهای دیگری را که برای نظارت بر قانون فعالیت می کنند، نپسندند و عربده کشی و قلدری کنند و در برابر قانون اساسی بایستند، اگر اسمش تندروی نباشد پس چیست؟
تحصن مجلس ششم هم اینگونه نیست که فقط ما بگوییم تندروی است بلکه افرادی مانند کروبی نیز این رفتار را شماتت می کنند و افراد خودشان را تندرو می خوانند. بنابراین تحصن مجلس ششم، نه تنها از مصادیق بارز تندروی بلکه تخریب نظام و چنگ انداختن به حیثیت نظام است.
پاشنه آشیل مجلس ششم چه بود؟
مهمترین مشکل مجلس ششم عدم اعتقاد به مبانی انقلاب بود واین، آن چیزی بود که مجلس ششم را به فروپاشی و شکست کشاند و یقیناً در این دوره چنین اتفاقی نمی افتد زیرا هم شورای نگهبان دقت بسیاری برای تأیید صلاحیت افراد به کار برد و هم انشقاق و شکاف عظیم در جریان اصلاح طلبان دیده می شود و این نشان می دهد که ما افتضاحی همانند مجلس ششم نخواهیم داشت.سیاست خارجی کشور به سمت بحرانی شدن پیش می رود؟ این اظهارنظر با رنگ و لعاب کارشناسی از سوی برخی وابستگان به دستگاه دیپلماسی دولت قبل بیان می شود.فکر می کنم این حرف صحت دارد. شاید تعجب کنید اما سیاست خارجی ما به سمت بحرانی شدن است ولی این وضعیت ما را بحرانی نمی کند بلکه این وضعیت دشمنان ماست که در حال بحرانی شدن است. اگر منظورشان این باشد، حرف درستی است. اما یقیناً منظورشان این نیست. زیرا وادادگی آن ها را در برابر دشمن می بینیم. امروز جمهوری اسلامی ایران به لطف خداوند با جهت گیری هایی که رهبری در سیاست خارجی نشان داده اند و با تبعیت دولت نهم و با اعتقادی که به این جهت گیری ها دارد و پای این جهت گیری ها و آرمان ها ایستاده است، موجب ایجاد احساس عزت ملی در درون کشور و در میان اقشار مختلف مردم شده است. این احساس افتخار ملی و دینی منحصر به مردم ما هم نشده است. به عنوان فردی که طی 2 سال گذشته در دولت نهم سفرهای بسیاری به کشورهای مختلف جهان داشته ام، دیدم که کشورهای دیگر و مسلمانان دیگر نیز از این غیرتمندی و ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل زورگویان و دیگر کشورها احساس افتخار می کنند و آنها گاهی اوقات بیشتر از ما خوشحال هستند.
لیست های موازی لیست اصولگرایان با چه انگیزه ای منتشر شده است و آیا این لیست های موازی در نهایت موجب توزیع آراء به نفع جریان موسوم به اصلاح طلب نمی شود؟
ببینید من یک توصیه ای به دوستان اصولگرای امروز و دوستان اصولگرای دیروزی که در لیست بودند و امروز نیستند، دارم و آن این است که ما 4 سال پیش دقیقاً همین قصه را داشتیم و نتوانستیم به یک لیست واحد برسیم. ما همان موقع هم 4 لیست داشتیم. البته علی رغم اینکه یک لیست واحد در اختیار مردم قرار نگرفت اما مردم نهایتاً به یک لیست اعتماد و مراجعه کردند. همین کسانی که امروز به دلیل اینکه در لیست اصولگرایان قرار نگرفته اند، می روند و لیست دیگری با نام اصولگرا منتشرمی کنند، 4 سال پیش، دیگران را مورد ملامت قرار می دادند که چرا شما لیست دیگری موازی لیست ما منتشر می کنید؟ من می خواهم به این دوستان بگویم که 4 سال پیش را به یاد آورید و با سازوکار عقل جمعی به میدان وارد شوید.