یکی از ویژگی های دولت نهم که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند، شجاعت رییس جمهور در ورود به برخی از معضلات اجرایی است که سالهای سال کشور ما با آنها درگیر بوده است و علی رغم این که بسیاری از دست اندرکاران دولت های گذشته بر وجود این مشکلات در صحنه اجرایی کشور صحه می گذاشتند، اما هرگز حاضر به ورود در این مباحث و حل آن نبودند. نمونه هایی همچون برخورد با مدیران فاسد و مبارزه با دیوان سالاری و فاصله های زیاد ایجاد شده بین مردم و مسئولان ، مبارزه با مفسدان اقتصادی، پرداختن به سهمیه بندی بنزین و ... نمونه هایی از این دست است. خوشبختانه این شجاعت که در بسیاری از مدیران جمهوری اسلامی وجود داشته، همواره و در هر دوره ای بویژه در دولت نهم مورد توجه مردم و تقدیرمقام معظم رهبری و بسیاری از دلسوزان دیگر قرار گرفته است، اما ریشه این شجاعت را در چه عاملی می توان یافت ؟
به یاد دارم در سالهای نخست حضور در حوزه علمیه قم، استاد محترمی همواره ما طلاب را به یک نکته مهم در امر تبلیغ رهنمون می ساخت. این توصیه که سالهای سال در امر تبلیغ به کار ما طلاب آمده بود، بعدها در ابعاد دیگر زندگی اجتماعی معنا و مفهوم بیشتری یافت. آن استاد بزرگوار همواره به ما طلاب یادآور می شد که وقتی برای تبلیغ به نقطه ای از شهر یا روستا می روید، سعی کنید تا هر آنچه از مشکلات و آسیب ها را می بینید با زبان نرم و لین بیان کنید و به دلیل این که شاید خوشایند مسئول هیئت یا دیگر دست اندرکاران مسجد و محله نباشد، در برابر آن سکوت نکنید. بعدها این توصیه را به بیانی دیگر از زبان استاد محترم و مربی قرآن جناب آقای قرائتی شنیدم که می فرمودند: طلبه یا باید جیبش باز باشد یا دهانش، اگر بخواهد جیبش باز باشد لاجرم باید دهانش را در برابر انحرافات ببندد و اگر بخواهد دهانش باز باشد باید جبیبش را ببندد.
واقعا رابطه بین جیب و زبان رابطه ای تنگاتنگ است و نباید در آن شک کرد و البته این موضوع اختصاص به طلاب و روحانیون و موضوع تبلیغ ندارد بلکه در مورد بسیاری از موضوعات مختلف و تمام اقشار مؤثر جامعه از مسئولان و مدیران در رده های مختلف گرفته تا اصحاب مطبوعات و روزنامه ها صادق است.
به همین دلیل وقتی دیده می شود که برخی اشخاص متنفذ و مؤثر در جامعه (چه در عرصه مدیریت و چه در عرصه مطبوعات) که می توانند برای مبارزه با فساد اقدام کنند ولی در برابر آن سکوت می کنند، باید در باز و بسته بودن جیبشان و یا جیب اطرافیان و مدیران و مشاورانشان شک کرد و در مقابل وقتی دیده می شود که برخی از شخصیت های موثر و متنفذ گرفتار بند بازی و باند بازی نمی شوند و در برابر فساد از هر نوع آن سکوت نمی کنند، باید یقین کنیم که جیبشان بسته و دهانشان باز است. شک نکنیم که شجاعت رییس جمهور و بسیاری از مدیران کشور و اصحاب رسانه در برخورد با مفسدان و متخلفان به رابطه جیب و دهانشان برمی گردد و نیاز به توضیح نیست که جیب و دهان انواع و اقسامی دارد. بنابر این مدیران و فعالان عرصه سیاسی و فرهنگی باید در خصوص اطرافیان و مشاوران خود دقت نظر و تامل ویژه کنند و هر چند به پاکی خود یقین دارند ، اما احتمال باز بودن جیب (با همان مصادیق مختلف) اطرافیان را منتفی ندانند.
مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم به مناسبت سالگرد قیام 19 دی به این نکته ظریف به شکل دیگری اشاره کرده اند و ضررهای عدم مبارزه با فساد را یاد آور شده اند که دقیقا سومین ضرر عدم مبارزه با فساد از نگاه ایشان، اشاره به ارتباط بین جیب و دهان دارد. مروری بر سخنان ایشان در این مقطع زمانی که اعترافات برخی از عوامل دشمن از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده و متاسفانه شاهد دفاع برخی از نشریات و سایت ها از این پایگاه های دشمن هستیم، نه تنها درایت و تیز بینی این رهبر آگاه را نشان می دهد ، بلکه برای همه مجموعه ها عبرت آموز خواهد بود. رهبری انقلاب در مورخ 19 دی 1380 می فرمودند:
« امروز یکی از مهم¬ترین مسائل ما، مبارزه با فساد است؛ این را باید همه مسئولان کشور بفهمند. فساد یعنی چه؟ فساد یعنی این که کسانی با زرنگی، با قانون دانی، با زبان چرب و نرم، با چهره حق به جانب، به جان بیت المال این ملت بیفتد و کیسه¬های خود را پر کنند. این کار چند ضرر دارد: یکی این که خزانه این کشور که باید صرف مردم بشود – صرف ساختن پل و راه و سد و آبرسانی و آباد کردن روستاها و سامان دادن به زندگی مردم شود – به جیب یک نفر یا یک جمع خاص می رود. وقتی شما می بینید یک نفر آدم در طول مدت کوتاهی – سه چهار سال – ده ها میلیارد تومان از پول بیت المال را در صندوق شخصی خود قرار می دهد، معنایش چیست؟ معنایش این است، آن پولی که با آن می شد مثلا هزار روستا را آباد کرد که مردم از زندگی لذت ببرند و مزه فقر را نچشند، مزه زندگی راحت را بچشند، یک نفر بتواند با زرنگی، با زبان چرب و نرم، با چهره حق به جانب و با استفاده از کمک افراد غافل همه این پول ها را به چنگ بیاورد. بنابراین اولین ضرر این است که بیت المال خالی می شود و پول مردم به جیب یک شخص طماع و حریص و خودخواه و زیاده طلب می رود.
ضرر دوم این است، کسانی که می خواهند با پول خود در کشور فعالیت اقتصادی کنند – کارخانه تاسیس کنند، مزرعه راه بیندازند و تولید کنند – وقتی دیدند از راه های نامشروع می شود این همه ثروت به دست آورد، آنها هم تشویق می شوند که بروند کار نامشروع بکنند. عده ای می گویند مبارزه با مفاسد اقتصادی موجب می شود که سرمایه دار، سرمایه گذاری نکنند. اما من می گویم قضیه عکس است. اگر با فساد اقتصادی مبارزه نشود، هر سرمایه داری وسوسه و تشویق می شود که به جای وارد شدن به کار پردردسر تولید و مقدمات آن و راه های طولانی دیگر، برود مشغول بند و بست و کارهای فسادانگیز بشود. یک فاسد، دیگران را هم به فساد می کشاند و تشویق می کند. بنابراین ضرر دوم این است که کشور از فعالیت اقتصادی بازخواهد ماند.
ضرر سوم این است که آدم فاسد وقتی بخواهد از بیت المال مسلمان ها استفاده کند، به طور مستقیم که او را راه نمی دهند؛ مجبور است به مدیران و مسئولان و هر کسی که سر راه او قرار دارد، رشوه بدهد. هر کسی هم نمی تواند در مقابل رشوه مقاومت کند. البته بعضی ها مقاومت می کنند، بعضی هم دانسته یا ندانسته تسلیم می شوند. بنابراین آدم فاسد برای رسیدن به هدف خود، با رشوه و شیرینی دادن، عده ای را فاسد می کند، مدیران را فاسد می کند، ماموران را فاسد می کند، مامور بانک را فاسد می کند، مامور فلان وزارتخانه را فاسد می کند.
ضرر چهارم این است که وقتی پول و لقمه حرام در بین مردم و نخبگان و زبدگان رایج شد، گناه رایج می شود « امرنا مترفیها ففسقوا فیها »( اسرا : 16) وارد شدن در میدان فساد مالی، مقدمه ورود به میدان فساد اخلاقی و فساد جنسی و فساد شهوانی و انواع و اقسام فسادهاست.
ضرر پنجم این که وقتی مدیران و مردمی فاسد شدند، این می شود پایگاه دشمن خارجی. دشمن خارجی از آدم های فاسد برای اهداف سیاسی خود در کشور خوب استفاده می کند. مبارزه با فساد، یک جهاد همه جانبه است. من از مسئولان کشور خواهش می کنم این جهاد عظیم را به اغراض سیاسی آلوده نکنند. اگر مسئولان کشور آن خودآگاهی لازم را داشته باشند، آنگاه می¬فهمند که امروز مبارزه با فساد لازم است و یک جهاد است. نشناختن موقعیت و خطر، همان ناخودآگاهی است که این خود خطر بسیار بزرگی است. »